جـــزوه (the jozveh): ۱- وسیله ای که زیــر کتـری و فـرش، پشـت شیشـه هـای شکسـته و دیگـر گوشــه و کنـارهـای اتـاق دانشجو جماعت خصوصـاً سال بالایی ها به وفــور مشاهـده می شود. 2- کلکســیـونی از چنـد ورق 4A به هــم ور شـده! 2- رفرنــس اســاتیـد تـازه کار! 3- گاهـی ایـن وسیــله میــان دانشجویـان مـؤنث و مذکـر مورد تـبــادل قـرار گرفتـه و مـوجب تـشکیـل پـروســه ای پـوچ به نام «عشـق» می شود. 4- بعـد از امتـحان از ابــزار مهـم شیشه پاک کــن ها و سبــزی فـروشان به شمـار می رود! 5- ابـزاری ضــروری جهــت ترسیـم کاریکاتــور اساتیـد در پـاورقی و حاشیه برای سـر نرفتــن حوصلـه در کلاس! 6- هسـتـه ی اصـلی بازیـافت کاغـذ در ایــران!
عمـه خانــم (the amme khanom): ۱- نگهــبـان مسـن خوابگاه خواهــران که همه بـه وی ارادت عجیـبی دارند! 2- دانشجوی دختــر و مجـرد سال هفتــم پزشـکی!!
آبگرمــکن(the abgarmkon): ۱- وسیله ای کـه به منـظور حرارت بخـشی به آب بــه کـار می رود. 2- دستـگـاهی مثل آبسـرد کـن دانشــگاه! 3- یـکی از اجـزای موجـود در کــولر دانشـگاه!
آبســرد کـن (the absardkon):1- وسیلــه ای بــرای سـرد کردن مطلوب آب که اغـلب در تابستــان مورد استفاده قرار می گیرد. 2- دستگاهی شبـیـه به آبگرمـکن خوابگاه دانشجویی!
فرجـــه (the forgeh): ۱- به یک هفته (حداقل!) قبل از شروع امتحــانـات تـرم گفته می شود که گاهی مسـئولین دانشگاه را تعطیل می کنند و گاهی نیـز خـود دانشجـویان به بهانــه ی درس خواندن. (به طور کلی تاکنــون رؤیت نشده است که دانشجو جماعت در این زمان به دانشگاه بیایند!) 2- فرصـتی منـاسب بـرای بـازگشـت خوابگاهی ها به شهر و دیـار خـود! 3- زمـانی بـرای شروع یلّلـی تلّلــی های دانشجویــان !
تلفــن همــراه ( the telephone hamrah): ۱- متــاعی برای «کلاس گذاری» در مقــابل دوستــان و آشنایـان. (هرچـند، به ایـن خـاطر کــه امـروزه هر ننه قمــری این متـاع را دارد، این کاربرد کاهش یافته است!!) 2-نوعـی دیکشــنـری و دایــرة المعــارف جیـبی. 3- دستگـاهی بـرای تـک زنـگ زدن بــرای این و آن بـا اهـداف مختـلف! 4- از ابــزار تـقــلب دانشـجویـان حـرفه ای! 4- محـلی بـرای نصـب سیـم کارت ایـرانســل!
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: